فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Owner

ˈoʊnər ˈəʊnə

شکل جمع:

owners

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1

مالک، صاحب، دارنده

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The owner of the store greeted me with a warm smile.

صاحب مغازه با لبخندی گرم به من خوش‌آمد گفت.

The owner of the house decided to sell it after living there for 10 years.

صاحب خانه بعد از 10 سال زندگی در آنجا تصمیم گرفت آن را بفروشد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the owner of this house

مالک این خانه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد owner

  1. noun person who has possession of
    Synonyms:
    holder possessor keeper buyer purchaser proprietor partner landowner heir legatee sharer governor squire titleholder heir-apparent heiress heritor
    Antonyms:
    renter leaser

لغات هم‌خانواده owner

ارجاع به لغت owner

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «owner» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/owner

لغات نزدیک owner

پیشنهاد بهبود معانی