فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Meatball

ˈmiːtbɑːl ˈmiːtbɔːl

شکل جمع:

meatballs

معنی‌ها

noun

(آشپزی) قیمه‌ریزه، کوفته‌ی گوشتی، کوفته‌قلقلی

noun

(عامیانه) آدم احمق یا خسته کننده یا بدقواره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد meatball

  1. noun a large, ungainly, and dull-witted person
    Synonyms:
    oaf lout lump lug hulk ox gawk meathead lummox klutz

ارجاع به لغت meatball

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «meatball» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/meatball

لغات نزدیک meatball

پیشنهاد بهبود معانی