آخرین به‌روزرسانی:

Bison

ˈbaɪsn ˈbaɪsn

شکل جمع:

bison

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

جانورشناسی گاومیش کوهان‌دار (آمریکایی یا اروپایی)، بیزون

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The bison grazed peacefully in the meadow.

گاومیش کوهان‌دار با آرامش در چمنزار چرا می‌کرد.

A herd of wild bison roamed freely across the plains.

گله‌ای از گاومیش‌ کوهان‌دار وحشی آزادانه در سراسر دشت پرسه می‌زدند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bison

  1. noun buffalo
    Synonyms:
    American bison American buffalo wisent

ارجاع به لغت bison

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bison» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bison

لغات نزدیک bison

پیشنهاد بهبود معانی