شکل جمع:
bisonجانورشناسی گاومیش کوهاندار (آمریکایی یا اروپایی)، بیزون
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The bison grazed peacefully in the meadow.
گاومیش کوهاندار با آرامش در چمنزار چرا میکرد.
A herd of wild bison roamed freely across the plains.
گلهای از گاومیش کوهاندار وحشی آزادانه در سراسر دشت پرسه میزدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bison» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bison