با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Tenderloin

ˈtendərlɔɪn ˈtendəlɔɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    فیله (گوشت گاو، خوک، مرغ و غیره)
    • - The chef prepared a delicious beef tenderloin for dinner.
    • - سرآشپز یک فیله‌ی گوشت گاو خوشمزه برای شام آماده کرد.
    • - The tenderloin is the most tender and flavorful cut of meat.
    • - فیله لطیف‌ترین و لذیذترین برش گوشت است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد tenderloin

  1. noun A city district known for its vice and high crime rate
    Synonyms: combat zone
  2. noun The tender meat of the loin muscle on each side of the vertebral column
    Synonyms: undercut

ارجاع به لغت tenderloin

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tenderloin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tenderloin

لغات نزدیک tenderloin

پیشنهاد بهبود معانی