۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Stuffed

stʌft stʌft

سوم‌شخص مفرد:

stuffs

وجه وصفی حال:

stuffing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

پرشده، توپر، پر، سیر، لبریز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

No, no dessert – I’m stuffed.

نه دسر نمی‌خورم؛ سیر شدم.

The cake looks great, but I'm stuffed.

کیک خوشمزه به نظر می‌آد ولی دیگه سیر شدم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stuffed

  1. adjective crammed
    Synonyms:
    full filled crowded packed loaded jammed tight overflowing glutted saturated gorged bursting running over jam-packed packed like sardines satisfied

Idioms

a stuffed shirt

(عامیانه) آدم مغرور و خودنما

get stuffed

(انگلیس - عامیانه) گم‌شو!، برو پی‌ کار خودت!، خدا روزیت را جای دیگر بدهد

سوال‌های رایج stuffed

وجه وصفی حال stuffed چی میشه؟

وجه وصفی حال stuffed در زبان انگلیسی stuffing است.

سوم‌شخص مفرد stuffed چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد stuffed در زبان انگلیسی stuffs است.

ارجاع به لغت stuffed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stuffed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stuffed

لغات نزدیک stuffed

پیشنهاد بهبود معانی