با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Pressurized

    ˈpreʃəraɪzd ˈpreʃəraɪzd
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • سوم‌شخص مفرد:

      pressurizes

    • وجه وصفی حال:

      pressurizing

    توضیحات

    در انگلیسی بریتانیایی به‌صورتِ pressurised نوشته می‌شود.

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    (ظرف و محفظه و غیره) تحت‌ فشار (قرارگرفته) (به‌گونه‌ای که فشار هوای داخل آن بیشتر از فشار هوای بیرون باشد)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - The aircraft cabin is pressurized.
    - کابین هواپیما تحت‌ فشار قرار گرفته است.
    - pressurised box
    - جعبه‌ای که تحت‌ فشار قرارگرفته است
    adjective
    (وضعیت و موقعیت و غیره) تحت‌فشار، پُرفشار
    - pressurized circumstances
    - شرایط پُرفشار
    - pressurized environment
    - محیط تحت‌ فشار
    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات هم‌خانواده pressurized

    ارجاع به لغت pressurized

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pressurized» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pressurized

    لغات نزدیک pressurized

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی