سومشخص مفرد:
handlesوجه وصفی حال:
handlingکنترلشده، تحتکنترل، مدیریتشده، رسیدگیشده، واپاییده
handled crisis
بحرانِ تحتکنترل
handled troops
نیروهای کنترلشده
دارای دستگیره، دستگیرهدار، دارای دسته، دستهدار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
brass-handled doors
درهای دارای دستگیرهی برنجی
silver-handled scissors
قیچیِ دارای دستهی نقره
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «handled» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/handled