آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Hark

hɑːrk hɑːk

معنی hark | جمله با hark

verb - intransitive

تعلیم از راه گوش دادن، گوش دادن (به)، (انگلیس) نجوا کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

A faint noise was coming from afar and he bid us hark.

صدای خفیفی از دور می‌آمد و او خواست که گوش فرا دهیم.

Hark! for I bear bad news!

گوش کن! چون خبر بدی دارم!

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She kept harking back to our old friendship.

او مدام به دوستی قدیمی ما اشاره می‌کرد.

This architectural style harks back to the time of the Ghajars.

این سبک معماری یادآور دوران قاجاریه است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد hark

  1. verb harken
    Synonyms:
    listen pay attention give heed

Phrasal verbs

hark back (to)

(سخن یا اندیشه) بازگشتن به، عطف کردن به

ارجاع به لغت hark

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hark» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hark

لغات نزدیک hark

پیشنهاد بهبود معانی