آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۷ اسفند ۱۴۰۲

    Descry

    dɪˈskraɪ dɪˈskraɪ

    گذشته‌ی ساده:

    descried

    شکل سوم:

    descried

    سوم‌شخص مفرد:

    descries

    وجه وصفی حال:

    descrying

    معنی descry | جمله با descry

    verb - transitive

    ادبی دیدن

    Suddenly he descried a boat.

    ناگهان قایقی را از دور دید.

    She descryed a rare bird perched on the tree branch.

    او پرنده‌‌ی نادری را دید که روی شاخه‌ی درخت نشسته بود.

    verb - transitive

    دریافتن، فهمیدن، پی بردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    Can you descry the hidden meaning behind her words?

    آیا می‌توانید به معنای پنهان پشت کلمات او پی ببرید؟

    The detective's keen eyes helped him quickly descry important clues at the crime scene.

    چشمان تیزبین کارآگاه به او کمک کرد تا سرنخ‌های مهم در صحنه‌ی جرم را به‌سرعت دریابد.

    verb - transitive

    قدیمی فاش کردن، آشکار کردن

    The journalist was able to descry the truth behind the politician's façade.

    این روزنامه‌نگار توانست حقیقتی که در پس چهره‌ی این سیاستمدار وجود داشت، فاش کند.

    Through careful analysis of ancient texts, scholars were able to descry secrets of civilizations past.

    دانشمندان از طریق تجزیه‌وتحلیل دقیق متون باستانی توانستند اسرار تمدن‌های گذشته را آشکار کنند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد descry

    1. verb to perceive and fix the identity of, especially with difficulty
      Synonyms:
      spot distinguish pick out make out discern
    1. verb to perceive, especially barely or fleetingly
      Synonyms:
      see observe note perceive detect spot discover discern catch spy sight behold glimpse espy determine reveal disclose
    1. verb to perceive with a special effort of the senses or the mind
      Synonyms:
      see note notice observe mark mind detect distinguish discern remark
    1. verb to catch sight of (something difficult to discern).
      Synonyms:
      see

    سوال‌های رایج descry

    گذشته‌ی ساده descry چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده descry در زبان انگلیسی descried است.

    شکل سوم descry چی میشه؟

    شکل سوم descry در زبان انگلیسی descried است.

    وجه وصفی حال descry چی میشه؟

    وجه وصفی حال descry در زبان انگلیسی descrying است.

    سوم‌شخص مفرد descry چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد descry در زبان انگلیسی descries است.

    ارجاع به لغت descry

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «descry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/descry

    لغات نزدیک descry

    • - descriptively
    • - descriptor
    • - descry
    • - desdemona
    • - desecrate
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.