آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Agglomerate

əˌɡlɑːməˈreɪʃn əˌɡlɑːməˈreɪʃn əˈɡlɒmərət əˈɡlɒmərət

معنی agglomerate

noun adjective adverb

گرد کردن، جمع کردن، انباشتن، گرد آمدن، متراکم شدن، جوش آتشفشانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد agglomerate

  1. noun a collection of objects laid on top of each other
  1. adjective clustered together but not coherent
    Synonyms:
    clustered agglomerated agglomerative
  1. verb to bring together so as to increase in mass or number

ارجاع به لغت agglomerate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «agglomerate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/agglomerate

لغات نزدیک agglomerate

پیشنهاد بهبود معانی