فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Cumulus

ˈkjuːmjələs ˈkjuːmjələs ˈkjuːmjələs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    توده، ابر متراکم و روی هم انباشته
    • - cumulus clouds
    • - ابرهای پشته‌ای
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cumulus

  1. noun A group of things gathered haphazardly
    Synonyms: heap, pile, mound, agglomeration, bank, drift, hill, mass, mess, mountain, shock, stack, tumble, agglomerate, cumulation
  2. noun A globular cloud
    Synonyms: cumulus-cloud

ارجاع به لغت cumulus

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cumulus» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cumulus

لغات نزدیک cumulus

پیشنهاد بهبود معانی