بهطور پرخاشگرانه، با حالت تهاجمی، بهشکل خشونتآمیز، با پرخاشگری
The dog barked aggressively at the strangers.
سگ با حالتی تهاجمی بهسمت غریبهها واقواق کرد.
He shouted aggressively at the waiter for a small mistake.
بهخاطر اشتباهی کوچک، با پرخاشگری سر پیشخدمت فریاد زد.
She reacted aggressively when someone criticized her work.
زمانی که کسی از کارش انتقاد میکرد، بهطور پرخاشگرانه واکنش نشان میداد.
با قاطعیت، با جدیت، با پافشاری، با سماجت، بهطور مصمم، بهشکلی پیگیرانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She aggressively pursued her dream of becoming a doctor.
او با تلاشی شدید و پیگیرانه رؤیای پزشک شدنش را دنبال کرد.
The team played aggressively to secure their place in the finals.
تیم با قاطعیت بازی کرد تا جایگاه خود را در فینال تثبیت کند.
پزشکی بهطور تهاجمی، با سرعت بالا، با شدت بسیار، با پیشرفت سریع، بهطور پیشرونده
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
The tumor is growing aggressively and needs immediate treatment.
تومور بهطور تهاجمی درحال رشد است و نیاز به درمان فوری دارد.
This type of cancer spreads aggressively to other organs.
این نوع سرطان بهشکلی سریع و تهاجمی به سایر اندامها گسترش مییابد.
پزشکی بهطور تهاجمی، با اعمال درمانهای قوی، با رویکردی شدید، بهشکلی قوی، بهصورت فشرده
The patient responded well to the disease being treated aggressively at an early stage.
بیمار به درمان تهاجمی در مراحل اولیهی بیماری بهخوبی پاسخ داد.
The infection was so severe that it had to be treated aggressively with strong antibiotics.
عفونت بهقدری شدید بود که باید با آنتیبیوتیکهای قوی و بهصورت فشرده درمان میشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «aggressively» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/aggressively