(عامیانه) لغزش، خطا، سهو، اشتباه
This whole situation only happened because of a slip-up by the bank.
همهچیز فقط بهخاطر اشتباه بانک رخ داد.
These figures don't make sense - have we slipped up somewhere?
این عدد و رقمها جور درنمیآید. نکند یکجا اشتباه کردهایم؟
(عامیانه) بدشانسی، بدبیاری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We cannot afford another slip-up.
از پس یک بدبیاری دیگر برنمیآییم.
Despite a few slip-ups, we finished on time.
با وجود چندتا بدبیاری، کار را به موقع تمام کردیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «slip-up» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slip-up