امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fortunately

ˈfɔːrtʃnətli ˈfɔːtʃnətli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B1
خوشبختانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Fortunately the train was on time.
- خوشبختانه قطار به موقع رسید.
- Fortunately Mark quickly found another job.
- خوشبختانه مارک سریعا شغل دیگری پیدا کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fortunately

  1. adverb luckily
    Synonyms:
    auspiciously by good luck by happy chance favorably happily in good time in the nick of time opportunely prosperously providentially satisfyingly seasonably successfully swimmingly well
    Antonyms:
    sadly unfortunately unhappily unluckily

لغات هم‌خانواده fortunately

  • adverb
    fortunately

ارجاع به لغت fortunately

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fortunately» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fortunately

لغات نزدیک fortunately

پیشنهاد بهبود معانی