فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Fortunately

ˈfɔːrtʃnətli ˈfɔːtʃnətli

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B1

خوشبختانه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Fortunately the train was on time.

خوشبختانه قطار به موقع رسید.

Fortunately Mark quickly found another job.

خوشبختانه مارک سریعا شغل دیگری پیدا کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fortunately

  1. adverb luckily
    Synonyms:
    happily successfully well favorably opportunely auspiciously prosperously satisfyingly swimmingly by good luck by happy chance in the nick of time in good time seasonably providentially
    Antonyms:
    unfortunately unhappily unluckily sadly

لغات هم‌خانواده fortunately

  • adverb
    fortunately

ارجاع به لغت fortunately

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fortunately» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fortunately

لغات نزدیک fortunately

پیشنهاد بهبود معانی