فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Fortunateness

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

خوشبختی، خوش‌شانسی، خوش‌‌اقبالی، سعادتمندی، نیک‌بختی، نیک‌‌اختری، بختیاری، کامیابی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

She attributed her fortunateness to her supportive network of friends.

او نیک‌بختی خود را به شبکه‌ی حمایتی دوستانش نسبت داد.

Her fortunateness lay in being born into a family that valued education.

خوش‌اقبالی او در این بود که در خانواده‌ای متولد شد که برای آموزش ارزش قائل بودند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fortunateness

  1. noun the quality or state of being fortunate; the condition of having good luck, favorable circumstances, or positive outcomes
    Synonyms:
    luck fortune luckiness

لغات هم‌خانواده fortunateness

ارجاع به لغت fortunateness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fortunateness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fortunateness

لغات نزدیک fortunateness

پیشنهاد بهبود معانی