آیکن بنر

راهنمای استفاده از بخش «لغات من» در فست دیکشنری

راهنمای استفاده از بخش «لغات من»

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Improvisational

ɪmˌprɑːvəˈzeɪʃnl ˌɪmprəvaɪˈzeɪʃnl

معنی improvisational | جمله با improvisational

adjective

لحظه‌ای، بداهه، بدون برنامه‌ریزی قبلی، آنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Jazz often includes improvisational solos.

جاز اغلب شامل سولوهای بداهه است.

The actor gave an improvisational performance that amazed everyone.

بازیگر اجرای بداهه‌ای ارائه داد که همه را شگفت‌زده کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت improvisational

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «improvisational» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/improvisational

لغات نزدیک improvisational

پیشنهاد بهبود معانی