آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲ تیر ۱۴۰۴

    Improvise

    ˈɪmprəvaɪz ˈɪmprəvaɪz

    گذشته‌ی ساده:

    improvised

    شکل سوم:

    improvised

    سوم‌شخص مفرد:

    improvises

    وجه وصفی حال:

    improvising

    معنی improvise | جمله با improvise

    verb - intransitive verb - transitive

    بی‌درنگ ساختن، در لحظه ساختن، بداهه‌گویی کردن، فی‌البداهه گفتن، سرهم‌بندی کردن

    He lost the text of his speech and had to improvise.

    او متن سخنرانی خود را گم کرد و مجبور به بداهه‌گویی شد.

    to improvise a solution to a problem

    برای مسئله‌ای راه‌حل در لحظه ساختن

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to improvise a bed out of leaves and branches

    از شاخ و برگ بستر خواب سرهم‌بندی کردن

    verb - intransitive verb - transitive

    بداهه‌نوازی کردن، فی‌البداهه نواختن، بداهه‌خوانی کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    The jazz band loves to improvise during their live performances.

    گروه جاز عاشق بداهه‌نوازی کردن در طول اجراهای زنده‌ی خود هستند.

    The singer had to improvise a song.

    خواننده مجبور شد یک آهنگ را بداهه‌خوانی کند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد improvise

    1. verb make up
      Synonyms:
      invent devise contrive concoct fake ad-lib extemporize brainstorm dream up wing it make do coin jam improv fake it throw together knock off dash off slapdash spark speak off the cuff do offhand do off top of head
      Antonyms:
      plan design devise premeditate

    سوال‌های رایج improvise

    معنی improvise به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «Improvise» در زبان فارسی به «بداهه‌پردازی کردن»، «فی‌البداهه انجام دادن»، یا «ابتکار به خرج دادن» ترجمه می‌شود.

    «Improvise» فعلی است که به توانایی انجام کاری بدون آمادگی قبلی، و معمولاً با استفاده از منابع یا شرایط در دسترس، اشاره دارد. این واژه در اصل از واژه‌ی لاتین improvisus به معنی «غیرمنتظره» گرفته شده و در زبان انگلیسی کاربردی گسترده در زمینه‌های هنری، ارتباطی، حرفه‌ای و حتی در زندگی روزمره دارد. کسی که بتواند موقعیت‌های غیرمنتظره را به‌خوبی مدیریت کند یا بدون برنامه‌ریزی قبلی راه‌حلی خلاقانه ارائه دهد، در واقع دارد «improvise» می‌کند.

    در موسیقی و هنرهای نمایشی، «improvisation» یا بداهه‌پردازی یکی از ارکان خلاقیت به شمار می‌رود. نوازنده‌ای که بدون نت نوشته‌شده موسیقی خلق می‌کند، یا بازیگری که در لحظه و بدون متن قبلی دیالوگ می‌گوید، در حال بداهه‌پردازی است. سبک‌های موسیقی مانند جَز (jazz) و فرم‌های تئاتری مانند «تئاتر بداهه» به‌طور کامل بر اساس همین اصل شکل گرفته‌اند. این نوع اجراها بر توان ذهنی، تمرکز، انعطاف‌پذیری و خلاقیت بی‌درنگ هنرمند تکیه دارند.

    در زندگی حرفه‌ای نیز «improvise» مهارتی مهم و کاربردی است. بسیاری از مشاغل – به‌ویژه آن‌هایی که با ارتباط انسانی، تصمیم‌گیری سریع یا شرایط بحرانی سروکار دارند – از کارمندان انتظار دارند که بتوانند در لحظه راه‌حل‌های ابتکاری ارائه دهند. برای مثال، یک مدرس ممکن است در مواجهه با اختلال فنی در ارائه‌ی خود، موضوع را به شکل دیگری پیش ببرد، یا یک مدیر پروژه هنگام مواجهه با تأخیر در منابع، راه‌حلی جایگزین ارائه کند. در این موارد، «improvisation» به معنی سازگاری خلاقانه با شرایط جدید است.

    از منظر روان‌شناسی و توسعه‌ی فردی، توانایی «improvise» نشانه‌ای از هوش هیجانی، انعطاف‌پذیری شناختی و اعتماد به نفس است. افرادی که از عهده‌ی موقعیت‌های پیش‌بینی‌نشده برمی‌آیند و می‌توانند با کم‌ترین منابع، بیشترین بهره‌برداری را داشته باشند، معمولاً از نظر ذهنی چابک‌تر و خلاق‌ترند. این مهارت در موقعیت‌هایی مانند سخنرانی ناگهانی، مکالمه‌ی غیرمنتظره، یا حتی در سفر و شرایط اضطراری، ارزشمند و تعیین‌کننده است.

    «Improvise» فقط به معنای انجام کاری بدون برنامه‌ریزی نیست؛ بلکه هنر سازگار شدن با موقعیت و خلق چیزی مفید، حتی در نبود امکانات مطلوب است. در جهانی که تغییرات سریع و ناپیوستگی بخشی از زندگی روزمره است، داشتن ذهنی بداهه‌پرداز می‌تواند به موفقیت فردی و حرفه‌ای کمک شایانی کند. در واقع، بداهه‌پردازی یکی از زیباترین نمودهای خلاقیت انسانی در لحظه است.

    گذشته‌ی ساده improvise چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده improvise در زبان انگلیسی improvised است.

    شکل سوم improvise چی میشه؟

    شکل سوم improvise در زبان انگلیسی improvised است.

    وجه وصفی حال improvise چی میشه؟

    وجه وصفی حال improvise در زبان انگلیسی improvising است.

    سوم‌شخص مفرد improvise چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد improvise در زبان انگلیسی improvises است.

    ارجاع به لغت improvise

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «improvise» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/improvise

    لغات نزدیک improvise

    • - improvisational
    • - improvisatorial
    • - improvise
    • - improvised
    • - improviser
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    interceptor into ironically isn't it looks like it takes two to tango item of news I've Jan jat jaw JK jupiter judicable juggler قانون‌گذاری قیمومت غنج ارجاع ارزش‌گذاری ارغنون نصیب نغمه نغمه‌سرا نغمه‌خوان مقننه کارگزاری مغفرت تغافل کامکار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.