پری (موجودی ماوراءالطبیعه در فولکلور ایرانی که کوچک و انساننما و فتنهآمیز و باهوش و صاحب قدرت سحر و جادو است)
According to Persian mythology, the peri was a descendant of fallen angels.
طبق اساطیر ایرانی، پری از نسل فرشتگان مغصوب بود.
Legends say that only those pure of heart could see the peri in her true form.
افسانهها میگویند که فقط کسانی که قلبشان پاک است میتوانند پری را به شکل واقعیاش ببینند.
پری، دختر زیبا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The peri danced across the stage with elegance.
پری در صحنه با ظرافت رقصید.
Everyone at the party was captivated by the peri's beauty.
همه در مهمانی مجذوب زیبایی دختر زیبا شدند.
اطراف، پیرامون، کنار، مجاور، دورا- ، گرد-، گردا-، پیرا
The periphery of the city is experiencing rapid development and expansion.
اطراف شهر در حال توسعه و گسترش سریع است.
The pericardium is the protective membrane that surrounds the heart.
پریکارد (پیراشامهی قلب) غشای محافظی است که قلب را احاطه کرده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «peri» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/peri