امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Unblushing

    ˌʌnˈblʌʃɪŋ ˌʌnˈblʌʃɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    adjective
    بی‌شرم، بی‌خجالت، عاری از شرم

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد unblushing

    1. adjective Characterized by or done without shame
      Synonyms:
      shameless bald-faced barefaced bold blatant brazen brazenfaced unabashed brassy
    1. adjective Not polite
      Synonyms:
      forward
    1. adjective Lacking or exhibiting a lack of shame or embarrassment.
      Synonyms:
      shameless

    ارجاع به لغت unblushing

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «unblushing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unblushing

    لغات نزدیک unblushing

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return