امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Brazenfaced

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
بی‌شرم، بی‌شرمانه، بی‌آزرم، پررو، گستاخ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brazenfaced

  1. adjective characterized by or done without shame
    Synonyms:
    shameless brazen unabashed barefaced blatant unblushing brassy bald-faced

ارجاع به لغت brazenfaced

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brazenfaced» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brazenfaced

لغات نزدیک brazenfaced

پیشنهاد بهبود معانی