امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Brazenfaced

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
بی‌شرم، بی‌شرمانه، بی‌آزرم، پررو، گستاخ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brazenfaced

  1. adjective Characterized by or done without shame
    Synonyms:
    bald-faced barefaced blatant brazen shameless unabashed unblushing brassy

ارجاع به لغت brazenfaced

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brazenfaced» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brazenfaced

لغات نزدیک brazenfaced

پیشنهاد بهبود معانی