بهطور بیوقفه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She pursued her dreams unabatedly, despite the obstacles in her path.
باوجود موانعی که در مسیرش وجود داشت، بهطور بیوقفه رویاهایش را دنبال کرد.
The crowd cheered unabatedly as the band took the stage.
وقتی گروه روی صحنه رفت، جمعیت بهطور بیوقفه تشویق کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unabatedly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unabatedly