انگلیسی بریتانیایی محتاط، کمحرف، مرموز، پنهانکار
He gave a coy answer to avoid offending anyone.
او پاسخی محتاطانه داد تا کسی را ناراحت نکند.
The actress remained coy when asked about her personal life.
وقتی دربارهی زندگی شخصیاش سؤال شد، بازیگر پنهانکار باقی ماند.
خجالتی، بازیگوش، کمرو، معصوم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She acted coy, pretending not to notice the compliment.
او خجالتی رفتار کرد و وانمود کرد که از تعریف خبری ندارد.
The actress smiled coyly at the audience, hiding part of her face.
بازیگر با لبخندی معصومانه بخشی از صورتش را پنهان کرد و به مخاطبان نگاه کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «coy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/coy