امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Kittenish

    ˈkɪt̬nɪʃ ˈkɪtn-ɪʃ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    adjective
    مثل بچه گربه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد kittenish

    1. adjective frisky, playful
      Synonyms: childish, coquettish, coy, elvish, flirtatious, frolicsome, fun-loving, impish, jaunty, mischievous, sportive
      Antonyms: lethargic, stiff, unplayful

    ارجاع به لغت kittenish

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «kittenish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kittenish

    لغات نزدیک kittenish

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel