آیکن بنر

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! همه‌شون در فست‌دیکشنری مرتب شدن

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! گرامر زمان‌ها در Fastdic

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Participating

pɑrˈtɪsəpeɪtɪŋ pɑːˈtɪsɪpeɪtɪŋ

معنی participating | جمله با participating

adjective

شرکت‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The participating artists showcased their incredible talent.

هنرمندان شرکت‌کننده استعداد باورنکردنی خود را نشان دادند.

The participating teams showed great sportsmanship throughout the tournament.

تیم‌های شرکت‌کننده در این مسابقات رفتار ورزشی عالی‌ای از خود نشان دادند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد participating

  1. verb become a participant; be involved in
    Synonyms:
    joining engaging sharing cooperating contributing assisting aiding entering performing completing partaking concurring conducing
    Antonyms:
    withdrawing refusing watching observing retiring
  1. verb do
    Synonyms:
    playing engaging partaking indulging striving
    Antonyms:
    observing
  1. adjective taking part in an activity
    Synonyms:

سوال‌های رایج participating

معنی participating به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «participating» در زبان فارسی به «شرکت‌کننده» ترجمه می‌شود.

«شرکت‌کننده» به فرد یا نهادی گفته می‌شود که در یک رویداد، فعالیت، برنامه یا فرایند خاص حضور فعال دارد و بخشی از آن را تشکیل می‌دهد. این واژه در حوزه‌های گوناگون مانند آموزش، ورزش، هنر، تجارت، پژوهش و حتی زندگی اجتماعی به کار می‌رود. وقتی فردی در یک رویداد شرکت می‌کند، صرفاً یک تماشاگر نیست، بلکه نقشی در شکل‌گیری آن موقعیت دارد. از همین رو، مفهوم «participating» فراتر از حضور ساده است و جنبه‌ای فعال، پویا و مشارکتی را در خود جای داده است.

در زمینه‌ی آموزشی، «شرکت‌کننده» معمولاً به دانش‌آموزان یا دانشجویانی اطلاق می‌شود که در یک کلاس، سمینار یا کارگاه آموزشی حضور دارند. آن‌ها با پرسش، پاسخ، ارائه‌ی نظر و انجام فعالیت‌های کلاسی، جریان یادگیری را زنده می‌کنند. اگر دانشجو یا دانش‌آموز تنها شنونده‌ی منفعل باشد، عملاً از معنای حقیقی «participating» دور می‌شود. بنابراین، مشارکت فعال در آموزش یکی از مهم‌ترین عوامل درک عمیق مطالب و ایجاد انگیزه‌ی بیشتر برای یادگیری است.

در حوزه‌ی ورزش و رقابت‌های گروهی نیز، «شرکت‌کننده» به بازیکنان یا تیم‌هایی گفته می‌شود که در مسابقه حضور دارند. هر شرکت‌کننده در اینجا نه تنها برای کسب نتیجه تلاش می‌کند، بلکه بخشی از هیجان و پویایی کل رویداد را می‌سازد. بدون حضور شرکت‌کنندگان، هیچ رقابتی شکل نمی‌گیرد و حتی مخاطبان هم انگیزه‌ای برای تماشا نخواهند داشت. این نشان می‌دهد که مفهوم «شرکت‌کننده» در ورزش، نقشی حیاتی در ایجاد تعامل و انرژی جمعی ایفا می‌کند.

از جنبه‌ی اجتماعی و فرهنگی، شرکت‌کنندگان در جشنواره‌ها، کنفرانس‌ها یا گردهمایی‌ها نمایانگر تنوع اندیشه‌ها و فرهنگ‌ها هستند. هر فردی که در چنین رویدادهایی حضور می‌یابد، با تجربیات، باورها و ایده‌های خود به غنای جمع اضافه می‌کند. در واقع، هویت یک رویداد فرهنگی تا حد زیادی به تنوع و کیفیت شرکت‌کنندگان آن وابسته است. این امر باعث می‌شود «participating» به‌عنوان پلی میان افراد مختلف عمل کند و بستر تعامل و هم‌افزایی را فراهم آورد.

باید گفت «شرکت‌کننده» بودن همواره نشانه‌ی مسئولیت‌پذیری و تعامل اجتماعی است. فردی که در یک فعالیت مشارکت می‌کند، سهمی در موفقیت یا حتی شکست آن دارد و از این رو، نقش او اهمیت پیدا می‌کند. چه در کلاس درس، چه در یک همایش بین‌المللی، چه در رقابت‌های ورزشی، شرکت‌کنندگان همان کسانی هستند که رویداد را زنده می‌کنند. به همین دلیل، «participating» مفهومی است که نه تنها به حضور فیزیکی اشاره دارد، بلکه بیانگر نوعی مشارکت معنادار و اثرگذار است.

ارجاع به لغت participating

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «participating» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/participating

لغات نزدیک participating

پیشنهاد بهبود معانی