آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳ شهریور ۱۴۰۴

    Participating

    pɑrˈtɪsəpeɪtɪŋ pɑːˈtɪsɪpeɪtɪŋ

    معنی participating | جمله با participating

    adjective

    شرکت‌کننده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    The participating artists showcased their incredible talent.

    هنرمندان شرکت‌کننده استعداد باورنکردنی خود را نشان دادند.

    The participating teams showed great sportsmanship throughout the tournament.

    تیم‌های شرکت‌کننده در این مسابقات رفتار ورزشی عالی‌ای از خود نشان دادند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد participating

    1. verb become a participant; be involved in
      Synonyms:
      joining engaging sharing cooperating contributing assisting aiding entering performing completing partaking concurring conducing
      Antonyms:
      withdrawing refusing watching observing retiring
    1. verb do
      Synonyms:
      playing engaging partaking indulging striving
      Antonyms:
      observing
    1. adjective taking part in an activity
      Synonyms:
      active

    سوال‌های رایج participating

    معنی participating به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «participating» در زبان فارسی به «شرکت‌کننده» ترجمه می‌شود.

    «شرکت‌کننده» به فرد یا نهادی گفته می‌شود که در یک رویداد، فعالیت، برنامه یا فرایند خاص حضور فعال دارد و بخشی از آن را تشکیل می‌دهد. این واژه در حوزه‌های گوناگون مانند آموزش، ورزش، هنر، تجارت، پژوهش و حتی زندگی اجتماعی به کار می‌رود. وقتی فردی در یک رویداد شرکت می‌کند، صرفاً یک تماشاگر نیست، بلکه نقشی در شکل‌گیری آن موقعیت دارد. از همین رو، مفهوم «participating» فراتر از حضور ساده است و جنبه‌ای فعال، پویا و مشارکتی را در خود جای داده است.

    در زمینه‌ی آموزشی، «شرکت‌کننده» معمولاً به دانش‌آموزان یا دانشجویانی اطلاق می‌شود که در یک کلاس، سمینار یا کارگاه آموزشی حضور دارند. آن‌ها با پرسش، پاسخ، ارائه‌ی نظر و انجام فعالیت‌های کلاسی، جریان یادگیری را زنده می‌کنند. اگر دانشجو یا دانش‌آموز تنها شنونده‌ی منفعل باشد، عملاً از معنای حقیقی «participating» دور می‌شود. بنابراین، مشارکت فعال در آموزش یکی از مهم‌ترین عوامل درک عمیق مطالب و ایجاد انگیزه‌ی بیشتر برای یادگیری است.

    در حوزه‌ی ورزش و رقابت‌های گروهی نیز، «شرکت‌کننده» به بازیکنان یا تیم‌هایی گفته می‌شود که در مسابقه حضور دارند. هر شرکت‌کننده در اینجا نه تنها برای کسب نتیجه تلاش می‌کند، بلکه بخشی از هیجان و پویایی کل رویداد را می‌سازد. بدون حضور شرکت‌کنندگان، هیچ رقابتی شکل نمی‌گیرد و حتی مخاطبان هم انگیزه‌ای برای تماشا نخواهند داشت. این نشان می‌دهد که مفهوم «شرکت‌کننده» در ورزش، نقشی حیاتی در ایجاد تعامل و انرژی جمعی ایفا می‌کند.

    از جنبه‌ی اجتماعی و فرهنگی، شرکت‌کنندگان در جشنواره‌ها، کنفرانس‌ها یا گردهمایی‌ها نمایانگر تنوع اندیشه‌ها و فرهنگ‌ها هستند. هر فردی که در چنین رویدادهایی حضور می‌یابد، با تجربیات، باورها و ایده‌های خود به غنای جمع اضافه می‌کند. در واقع، هویت یک رویداد فرهنگی تا حد زیادی به تنوع و کیفیت شرکت‌کنندگان آن وابسته است. این امر باعث می‌شود «participating» به‌عنوان پلی میان افراد مختلف عمل کند و بستر تعامل و هم‌افزایی را فراهم آورد.

    باید گفت «شرکت‌کننده» بودن همواره نشانه‌ی مسئولیت‌پذیری و تعامل اجتماعی است. فردی که در یک فعالیت مشارکت می‌کند، سهمی در موفقیت یا حتی شکست آن دارد و از این رو، نقش او اهمیت پیدا می‌کند. چه در کلاس درس، چه در یک همایش بین‌المللی، چه در رقابت‌های ورزشی، شرکت‌کنندگان همان کسانی هستند که رویداد را زنده می‌کنند. به همین دلیل، «participating» مفهومی است که نه تنها به حضور فیزیکی اشاره دارد، بلکه بیانگر نوعی مشارکت معنادار و اثرگذار است.

    ارجاع به لغت participating

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «participating» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/participating

    لغات نزدیک participating

    • - participant
    • - participate
    • - participating
    • - participation
    • - participatory
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.