صفت تفضیلی:
more participatoryصفت عالی:
most participatoryمشارکتی، مشارکتمحور
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The workshop featured a participatory approach to learning.
این کارگاه دارای رویکرد مشارکتمحور در یادگیری بود.
The community held a participatory meeting to discuss future projects.
انجمن جلسهای مشارکتی برای بحث در مورد پروژههای آینده برگزار کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «participatory» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/participatory