فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Participle

ˈpɑːrtɪsɪpl ˈpɑːtəsɪpl / / pɑːˈtɪsəpl

شکل جمع:

participles

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

(دستور‌زبان) وجه وصفی، وجه وصفی معلوم، وجه وصفی مجهول، صفت مفعولی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

present participle

وجه وصفی معلوم

past participle

وجه وصفی مجهول، اسم مفعول

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد participle

  1. noun A non-finite form of the verb; in English it is used adjectivally and to form compound tenses
    Synonyms:
    participial

ارجاع به لغت participle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «participle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/participle

لغات نزدیک participle

پیشنهاد بهبود معانی