با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Monastic

məˈnæstɪk məˈnæstɪk
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از monachal به‌ جای monastic استفاده کرد.

معنی

noun adjective
رهبانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد monastic

  1. adjective Of communal life sequestered from the world under religious vows
    Synonyms: ascetic, humble, pious, austere, celibate, cloistered, devout, contemplative, monkish, cloistral, oblate, reclusive, secluded, conventual, solitary, monastical
  2. noun A male religious living in a cloister and devoting himself to contemplation and prayer and work
    Synonyms: monk

ارجاع به لغت monastic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «monastic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/monastic

لغات نزدیک monastic

پیشنهاد بهبود معانی