به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Monarchy

ˈmɑːnərki ˈmɒnəki
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    monarchies

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    سلطنت، پادشاهی، حکومت سلطنتی، حکومت پادشاهی، رژیم سلطنتی
  • noun
    خانواده‌ی سلطنتی
    • - constitutional monarchy
    • - سلطنت مشروطه
    • - absolute monarchy
    • - سلطنت مطلقه
    • - Spain is a monarchy.
    • - اسپانیا کشور پادشاهی است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد monarchy

  1. noun The instrument of governing
    Synonyms: kingship, sovereignty, command

ارجاع به لغت monarchy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «monarchy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/monarchy

لغات نزدیک monarchy

پیشنهاد بهبود معانی