بهشکلی انزواطلبانه، بهطور گوشهگیرانه، بهدور از اجتماع، دور از چشم دیگران، در تنهایی مطلق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
After his wife's death, he lived reclusively for many years.
پساز مرگ همسرش، سالها در تنهایی مطلق زندگی کرد.
He lives reclusively in a small mountain cabin.
او بهشکلی انزواطلبانه در کلبهای کوچک در کوهستان زندگی میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «reclusively» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reclusively