فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Forklift

ˈfɔːrˌklɪft ˈfɔːˌklɪft

شکل جمع:

forklifts

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive

ماشین مخصوص بلند کردن چیزهای سنگین، جراثقال چنگک‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a forklift truck

کامیون بار بردار (با چنگک)، کامیون چنگکی

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت forklift

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «forklift» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/forklift

لغات نزدیک forklift

پیشنهاد بهبود معانی