فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Corrupter

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    ( corruptor =) فاسد‌کننده، منحرف‌کننده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد corrupter

  1. adjective Lacking in integrity
    Synonyms: unhealthier, lower
    Antonyms: decenter, sounder, straighter, higher, cleaner, nobler, purer, kinder
  2. adjective Characterized by graft
    Synonyms: shadier
  3. noun
    Synonyms: bad-influence, debaucher, sensualist

ارجاع به لغت corrupter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «corrupter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/corrupter

لغات نزدیک corrupter

پیشنهاد بهبود معانی