Madder

    ˈmædər ˈmædə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت عالی:

      maddest

    معنی

    noun
    ریشه روناس، روناس، با روناس رنگ زدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد madder

    1. adjective showing or having enthusiasm
      Synonyms:
      keener warmer crazier
    1. adjective affected with madness or insanity
      Synonyms:
      crazier sillier loonier zanier wackier loopier sicker balmier dopier sappier jerkier
      Antonyms:
      saner sounder
    1. adjective afflicted with or exhibiting irrationality and mental unsoundness
      Synonyms:
      crazier nuttier off dafter dottier battier loonier screwier wackier buggier fruitier
    1. adjective feeling or showing anger
      Synonyms:
      angrier sorer
    1. adjective Roused to anger; - Mark Twain
      Synonyms:
      angrier sorer wilder crazier
    1. noun eurasian herb having small yellow flowers and red roots formerly an important source of the dye alizarin
      Synonyms:
      Rubia tinctorum
    1. adjective angry; resentful:
      Synonyms:
      angrier
    1. adjective very angry
      Antonyms:
      calmer happier

    ارجاع به لغت madder

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «madder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/madder

    لغات نزدیک madder

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه