فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Moth-eaten

ˈmɒθiːtən ˈmɒθiːtən

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

بیدخورده، بیدزده (جامه و غیره)

I found a moth-eaten sweater in the back of my closet that I forgot I had.

پلیور بیدخورده‌ای را در پشت کمد پیدا کردم که فراموش کرده بودم آن را دارم.

The moth-eaten curtains had to be replaced.

پرده‌های بیدزده باید تعویض می‌شدند.

adjective

فرسوده، زهواردررفته، فکسنی، زپرتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The old cabin in the woods was moth-eaten.

کلبه‌ی قدیمی در جنگل فرسوده بود.

the moth-eaten bookshelf

قفسه‌ی کتاب زهواردررفته

adjective

فرسوده، پوسیده، کهنه (فکر و باور و غیره)

moth-eaten theories

تئوری‌های پوسیده

The moth-eaten idea that women are less capable than men in the workplace is completely outdated.

این عقیده‌ی کهنه و پوسیده که زنان در محل کار توانایی کمتری نسبت به مردان دارند، کاملاً منسوخ شده است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد moth-eaten

  1. adjective shabby; stale
    Synonyms:
    worn-out tattered ragged old-fashioned outdated dated threadbare dilapidated decrepit decayed archaic antiquated ancient moribund

ارجاع به لغت moth-eaten

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «moth-eaten» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/moth-eaten

لغات نزدیک moth-eaten

پیشنهاد بهبود معانی