با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Moth-eaten

ˈmɒθiːtən ˈmɒθiːtən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بیدخورده، بیدزده (جامه و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- I found a moth-eaten sweater in the back of my closet that I forgot I had.
- پلیور بیدخورده‌ای را در پشت کمد پیدا کردم که فراموش کرده بودم آن را دارم.
- The moth-eaten curtains had to be replaced.
- پرده‌های بیدزده باید تعویض می‌شدند.
adjective
فرسوده، زهواردررفته، فکسنی، زپرتی
- The old cabin in the woods was moth-eaten.
- کلبه‌ی قدیمی در جنگل فرسوده بود.
- the moth-eaten bookshelf
- قفسه‌ی کتاب زهواردررفته
adjective
فرسوده، پوسیده، کهنه (فکر و باور و غیره)
- moth-eaten theories
- تئوری‌های پوسیده
- The moth-eaten idea that women are less capable than men in the workplace is completely outdated.
- این عقیده‌ی کهنه و پوسیده که زنان در محل کار توانایی کمتری نسبت به مردان دارند، کاملاً منسوخ شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد moth-eaten

  1. adjective shabby; stale
    Synonyms: ancient, antiquated, archaic, dated, decayed, decrepit, dilapidated, moribund, old-fashioned, outdated, ragged, tattered, threadbare, worn-out

ارجاع به لغت moth-eaten

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «moth-eaten» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/moth-eaten

لغات نزدیک moth-eaten

پیشنهاد بهبود معانی