فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Laboriously

ləˈbɔːr.i.əs.li ləˈbɔː.ri.əs.li

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

با زحمت، با مشقت، با جان‌ کندن، به‌طور زمان‌بر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The construction workers laboriously built the skyscraper.

کارگران ساختمانی با جان‌ کندن این آسمان‌خراش را ساختند.

She labored laboriously to finish the project before the deadline.

او با زحمت تلاش کرد تا پروژه را پیش از پایان ضرب‌الاجل تمام کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد laboriously

  1. adjective strenuously
    Synonyms:
    hard energetically resolutely painfully with-difficulty tiresomely
  1. adverb with effort
    Synonyms:
    hard heavily difficultly arduously
  1. adjective diligently
    Synonyms:
    earnestly steadily eagerly

لغات هم‌خانواده laboriously

  • adverb
    laboriously

ارجاع به لغت laboriously

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «laboriously» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/laboriously

لغات نزدیک laboriously

پیشنهاد بهبود معانی