با زحمت، با مشقت، با جان کندن، بهطور زمانبر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The construction workers laboriously built the skyscraper.
کارگران ساختمانی با جان کندن این آسمانخراش را ساختند.
She labored laboriously to finish the project before the deadline.
او با زحمت تلاش کرد تا پروژه را پیش از پایان ضربالاجل تمام کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «laboriously» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/laboriously