با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Laboriously

ləˈbɔːr.i.əs.li ləˈbɔː.ri.əs.li
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
با زحمت، با مشقت، با جان‌ کندن، به‌طور زمان‌بر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- The construction workers laboriously built the skyscraper.
- کارگران ساختمانی با جان‌ کندن این آسمان‌خراش را ساختند.
- She labored laboriously to finish the project before the deadline.
- او با زحمت تلاش کرد تا پروژه را پیش از پایان ضرب‌الاجل تمام کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد laboriously

  1. adjective Strenuously
    Synonyms: hard, energetically, painfully, with-difficulty, resolutely, tiresomely
  2. adverb With effort
    Synonyms: arduously, difficultly, hard, heavily
  3. adjective Diligently
    Synonyms: earnestly, eagerly, steadily

لغات هم‌خانواده laboriously

ارجاع به لغت laboriously

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «laboriously» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/laboriously

لغات نزدیک laboriously

پیشنهاد بهبود معانی