صفت تفضیلی:
more studiousصفت عالی:
most studiousدرسخوان، کتابخوان، اهل مطالعه
a studious student
دانشآموز درسخوان
My studious roommate
هماتاقی کتابخوان من
دقیق، حواسجمع، مراقب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She was known for her studious approach to solving complex math problems.
او بهدلیل رویکرد دقیقش در حل مسائل پیچیدهی ریاضی شناخته شده بود.
The studious librarian ensured that every book was properly cataloged.
کتابدار دقیق اطمینان حاصل کرد که هر کتاب بهدرستی فهرستنویسی شده است.
(در تصمیم) ساعی، کوشا، جدی، تلاشگر، زحمتکش
a studious effort
تلاش جدی
He was known for his studious dedication to his work.
او بهخاطر تعهد جدیای که به کارش داشت، معروف بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «studious» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/studious