فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Assiduity

ˌæsɪˈdjuːəti ˌæsɪˈdjuːəti

معنی و نمونه‌جمله

noun

توجه، پشتکار، استقامت، مداومت، توجه و دقت مداوم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

He performed his duties with assiduity.

با پشتکار وظایف خود را انجام داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد assiduity

  1. noun steady attention and effort, as to one's occupation
    Synonyms:
    diligence industry application concentration industriousness assiduousness sedulousness thoroughgoingness painstakingness

ارجاع به لغت assiduity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «assiduity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/assiduity

لغات نزدیک assiduity

پیشنهاد بهبود معانی