شکل جمع:
assholesدر انگلیسی بریتانیایی به جای asshole از arsehole استفاده میشود.
انگلیسی آمریکایی آدم عوضی، آدم بیشعور، آدم احمق
My ex-boyfriend turned out to be a complete asshole, cheating on me with my best friend.
معلوم شد دوستپسر قبلی من یه عوضی به تموممعناست. اون با بهترین دوستم به من خیانت کرد.
My neighbor is an asshole, always blasting music late at night.
همسایهام آدمی عوضی است. او همیشه در اواخر شب موسیقی پخش میکند.
ناپسند سوراخ کون، مقعد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She blushed with embarrassment when she showed her asshole to the entire room.
وقتی که سوراخ کون خود را به کل اتاق نشان داد از شرم سرخ شد.
The doctor examined the patient's asshole.
پزشک مقعد بیمار را معاینه کرد.
انگلیسی آمریکایی ناپسند گوهترین بخش، گهترین بخش (بدترین قسمت یک مکان یا چیز)
The alley behind the restaurant was the asshole of the city.
کوچهی پشت رستوران گوهترین بخش شهر بود.
He had to work in the asshole of the factory.
مجبور بود در گهترین بخش کارخانه کار کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «asshole» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/asshole