با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Jumping

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    jumped
  • شکل سوم:

    jumped
  • سوم شخص مفرد:

    jumps

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective A2
    پرش‌کننده، جهنده
    • - the jumping bean
    • - لوبیای جهنده
    • - the jumping children
    • - بچه‌های پرش‌کننده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد jumping

  1. adjective vaulting
    Synonyms: hopping, skipping, bounding, leaping, hurdling, springing, bouncing, buoyant, active, lively, animated, beating, vibrant, irregular, dynamic, pulsating, shaking, quivering, quaking, trembling, unsteady, throbbing

ارجاع به لغت jumping

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jumping» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jumping

لغات نزدیک jumping

پیشنهاد بهبود معانی