فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

On The Go

ɑn ðə ɡoʊ ɒn ðə ɡəʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom
پرمشغله، مشغول، پویا، فعال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- She always has a coffee in hand since she's constantly on the go.
- او همیشه یک قهوه در دست دارد؛ زیرا همیشه پرمشغله است.
- Being on the go all day can be exhausting, but it keeps life interesting.
- مشغول بودن در تمام طول روز ممکن است خسته‌کننده باشد، اما زندگی را جذاب نگه می‌دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت on the go

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «on the go» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/no-the-go

لغات نزدیک on the go

پیشنهاد بهبود معانی