پرمشغله، مشغول، پویا، فعال
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She always has a coffee in hand since she's constantly on the go.
او همیشه یک قهوه در دست دارد؛ زیرا همیشه پرمشغله است.
Being on the go all day can be exhausting, but it keeps life interesting.
مشغول بودن در تمام طول روز ممکن است خستهکننده باشد، اما زندگی را جذاب نگه میدارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «on the go» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/no-the-go