فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Gratifying

ˈɡræt̬əfaɪɪŋ ˈɡrætəfaɪ-ɪŋ

گذشته‌ی ساده:

gratified

شکل سوم:

gratified

سوم‌شخص مفرد:

gratifies

صفت تفضیلی:

more gratifying

صفت عالی:

most gratifying

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

مسرت‌بخش، خوشحال‌کننده، لذت‌بخش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Gratifying results have been achieved.

نتایجی مسرت‌بخش به دست آمده است.

They spend lots of time doing what they find gratifying and fun.

آنان مدت‌زمان زیادی را صرف انجام کاری می‌کنند که لذت‌بخش و مفرح به نظر می‌رسد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gratifying

  1. adjective satisfying
    Synonyms:
    pleasant pleasing enjoyable delightful

ارجاع به لغت gratifying

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gratifying» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gratifying

لغات نزدیک gratifying

پیشنهاد بهبود معانی