صفت تفضیلی:
more willinglyصفت عالی:
most willinglyاز روی میل، با میل، به خواست خود، با رضایت، مشتاقانه، با رغبت، با کمال میل (به گونهای که نشان میدهد شخص از انجام کاری خوشحال یا خشنود است یا با انجام کاری مخالف نیست)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
People would willingly pay more for better services.
مردم با کمال میل پول بیشتری برای خدمات بهتر پرداخت میکنند.
She willingly helped her friend move to a new apartment.
او مشتاقانه به دوستش کمک کرد تا به آپارتمان جدید اسبابکشی کند.
She went willingly.
او به خواست خود رفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «willingly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/willingly