امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Spontaneity

ˌspɑːntəˈniːəti ˌspɒntəˈnɪəti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
خودبه‌خودی، ناگهانی، بی‌سابقگی، فوریت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spontaneity

  1. noun Freedom from constraint, formality, embarrassment, or awkwardness
    Synonyms: casualness, ease, easiness, informality, naturalness, poise, unceremoniousness, unrestraint, unpremeditation
  2. noun The quality of being spontaneous and coming from natural feelings without constraint
    Synonyms: inspiration, will, spontaneousness, tendency

ارجاع به لغت spontaneity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spontaneity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spontaneity

لغات نزدیک spontaneity

پیشنهاد بهبود معانی