شکل جمع:
billiesغذا و آشپزی (در استرالیا و نیوزیلند) قوطی، ظرف (فلزی) (برای پختوپز در هوای آزاد)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
We cooked dinner in the billy.
شام را روی قوطی پختیم.
Billy is filled with water to make hot tea.
ظرف پر از آب میشود تا چای داغ درست شود.
انگلیسی آمریکایی باتون (سنگین) (چوبی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Carry a billy with you for protection while patrolling in high-risk areas.
هنگام گشتزنی در مناطق پرخطر برای محافظت باتون همراه خود داشته باشید.
During training, new recruits learn how to properly handle a billy.
در طول آموزش، نیروهای جدید یاد میگیرند که چگونه بهدرستی باتون را به کار بگیرند.
جانورشناسی بز نر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
Billy grazed lazily in the meadow.
بز نر با تنبلی در چمنزار میچرید.
Billy's horns were big.
شاخهای بز نر بزرگ بودند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «billy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/billy