فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Billy

ˈbɪli ˈbɪli

شکل جمع:

billies

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

غذا و آشپزی (در استرالیا و نیوزیلند) قوطی، ظرف (فلزی) (برای پخت‌وپز در هوای آزاد)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

مشاهده

We cooked dinner in the billy.

شام را روی قوطی پختیم.

Billy is filled with water to make hot tea.

ظرف پر از آب می‌شود تا چای داغ درست شود.

noun countable

انگلیسی آمریکایی باتون (سنگین) (چوبی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Carry a billy with you for protection while patrolling in high-risk areas.

هنگام گشت‌زنی در مناطق پرخطر برای محافظت باتون همراه خود داشته باشید.

During training, new recruits learn how to properly handle a billy.

در طول آموزش، نیروهای جدید یاد می‌گیرند که چگونه به‌درستی باتون را به کار بگیرند.

noun countable

جانورشناسی بز نر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

Billy grazed lazily in the meadow.

بز نر با تنبلی در چمن‌زار می‌چرید.

Billy's horns were big.

شاخ‌های بز نر بزرگ بودند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد billy

  1. noun a masculine name
    Synonyms:
    he-goat billy-goat
  1. noun a short stout club used primarily by policemen
    Synonyms:
    baton nightstick billy-club billystick truncheon

ارجاع به لغت billy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «billy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/billy

لغات نزدیک billy

پیشنهاد بهبود معانی