آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۰ مهر ۱۴۰۲

    Retread

    ˈriːtred ˌriːˈtred ˌriːˈtred ˈriːtred

    معنی retread | جمله با retread

    verb - transitive

    روکش انداختن، آج انداختن (لاستیک ماشین)

    The tire shop will retread your old tires to give them a second life.

    لاستیک‌فروشی روی تایرهای قدیمی شما روکش می‌اندازد تا به آن‌ها عمری دوباره ببخشد.

    It is often more cost-effective to retread a tire than to buy a brand new one.

    معمولاً آج انداختن لاستیک نسبت به خرید تایر کاملاً نو، مقرون‌به‌صرفه‌تر است.

    verb - transitive informal

    بازآفرینی کردن، به شکلی دیگر خلق کردن، تقلید کردن، اسکی رفتن (به‌طوری که سطحی باشد و از خلاقیت و نوآوری تهی باشد)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    The director decided to retread the classic film.

    کارگردان تصمیم گرفت این فیلم کلاسیک را بازآفرینی کند.

    The professor warned against retreading the same arguments in the research paper, urging students to find fresh perspectives.

    پروفسور نسبت به تقلید از همان استدلال‌ها در مقاله‌ی تحقیقاتی هشدار داد و از دانشجویان خواست که دیدگاه‌های تازه‌ای پیدا کنند.

    noun countable

    تایر روکشی

    The tire shop offers retreads for customers who want an affordable alternative to buying new tires.

    لاستیک‌فروشی برای مشتریانی که می‌خواهند جایگزینی مقرون‌به‌صرفه به جای خرید لاستیک‌های جدید داشته باشند، تایرهای روکشی را پیشنهاد می‌دهد.

    I decided to save some money by purchasing a retread instead of a brand new tire.

    تصمیم گرفتم با خرید تایر روکشی به جای تایر کاملاً نو، مقداری پول پس‌انداز کنم.

    noun

    بازآفرینی، تقلید، اسکی (به‌طوری که سطحی است و از خلاقیت و نوآوری تهی)

    The movie was a retread of an old classic.

    این فیلم بازآفرینی‌ای از یک فیلم کلاسیک قدیمی بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد retread

    1. verb use again in altered form
      Synonyms:
      rework make over
    1. verb give new treads to (a tire)
      Synonyms:
      remold remould
    1. noun a used automobile tire that has been remolded to give it new treads
      Synonyms:
      recap

    ارجاع به لغت retread

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «retread» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/retread

    لغات نزدیک retread

    • - retransmission
    • - retransmit
    • - retread
    • - retreat
    • - retrench
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.