امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Renegotiate

    ˌrinɪˈɡoʃiˌet ˌrinɪˈɡoʃiˌet
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      renegotiated

    • شکل سوم:

      renegotiated

    • سوم‌شخص مفرد:

      renegotiates

    • وجه وصفی حال:

      renegotiating

    معنی

    verb - intransitive verb - transitive
    دوباره مذاکره کردن (به‌ویژه برای بهتر کردن شرایط قرارداد و غیره)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد renegotiate

    1. verb Negociate anew
      Synonyms: renegociate
    2. verb Revise the terms of in order to limit or regain excess profits gained by the contractor
      Synonyms: renegociate

    ارجاع به لغت renegotiate

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «renegotiate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/renegotiate

    لغات نزدیک renegotiate

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند