فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Modernize

ˈmɑːdərnaɪz ˈmɒdənaɪz

گذشته‌ی ساده:

modernized

شکل سوم:

modernized

سوم‌شخص مفرد:

modernizes

وجه وصفی حال:

modernizing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive

نوین کردن، به‌طرز نوینی درآوردن، بروش امروزی درآوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

He tried to modernize poetry and bring it closer to every-day life.

او کوشید شعر را امروزی کرده و به زندگی روزمره نزدیک‌تر کند.

We must modernize our agriculture.

ما بایستی کشاورزی خود را امروزی کنیم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to modernize an old house by putting in plumbing and wiring

خانه‌ی قدیمی را با لوله‌کشی و سیم‌کشی امروزی کردن

the modernization of the country's tax system

مدرن کردن نظام مالیاتی کشور

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد modernize

  1. verb bring up to date; remodel
    Synonyms:
    update improve renew restore renovate revamp refresh rejuvenate remake revive regenerate
    Antonyms:
    date outmode antique wear regress

لغات هم‌خانواده modernize

  • verb - transitive
    modernize

ارجاع به لغت modernize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «modernize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/modernize

لغات نزدیک modernize

پیشنهاد بهبود معانی