Resurgent

rɪˈsɜrːdʒnt rɪˈsɜːdʒnt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
طغیان‌کننده، بازخیزگر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- the resurgent life of spring
- حیات احیاشونده‌ی بهاران
- Nationalism is a resurgent force.
- ملیت‌گرایی، نیرویی بازخیز است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد resurgent

  1. adjective Rising again as to new life and vigor
    Synonyms: renascent

ارجاع به لغت resurgent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «resurgent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/resurgent

لغات نزدیک resurgent

پیشنهاد بهبود معانی