فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Resurrection

ˌrezəˈrekʃn ˌrezəˈrekʃn

شکل جمع:

resurrections

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

رستاخیز، قیام، قیام عیسی از مردگان، احیا، رستاخیزکردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

I resurrected the Persians with this Persian (epic)...

عجم زنده کردم بدین پارسی ...

the resurrection of the dead on doomsday

رستاخیز مردگان در روز قیامت

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The project has been dropped with little hope of resurrection.

از آن طرح صرف‌نظر شده است و امیدی به احیای آن نیست.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد resurrection

  1. noun awakening from the dead
    Synonyms:
    revival rebirth restoration return to life reawakening resurgence reappearance

Collocations

the resurrection

1- (مسیحیت) زنده شدن دوباره‌ی عیسی 2- روز قیامت، روز رستاخیز، بازخیزش مردگان، معاد، حشر

ارجاع به لغت resurrection

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «resurrection» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/resurrection

لغات نزدیک resurrection

پیشنهاد بهبود معانی