با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Re-form

ˌriːˈfɔːrm ˌriː ˈfɔːm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - intransitive verb - transitive
    دوباره شکل گرفتن، از نو تشکیل شدن، مجدداً تشکیل شدن
    • - The team captain called a meeting to discuss the possibility of re-forming the team for the upcoming season.
    • - کاپیتان تیم جلسه‌ای را برای بررسی احتمال تشکیل مجدد تیم برای فصل آینده تشکیل داد.
    • - Following a period of disbandment, the members of the dance group decided to re-form.
    • - پس از یک دوره انحلال، اعضای گروه رقص تصمیم گرفتند گروه را از نو تشکیل دهند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت re-form

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «re-form» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/re-form

لغات نزدیک re-form

پیشنهاد بهبود معانی