شکل نوشتاری دیگر این لغت: reestablishment
بازبرپایی، بازسازی، بازتأسیس، احیا، برقراری مجدد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They called for the reestablishment of traditional values.
آنها خواستار احیای ارزشهای سنتی بودند.
After the disaster, the re-establishment of infrastructure was a priority.
پساز فاجعه، بازسازی زیرساختها در اولویت قرار داشت.
They worked hard on the re-establishment of diplomatic relations.
آنها برای برقراری مجدد روابط دیپلماتیک سخت تلاش کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «re-establishment» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/re-establishment